در کربلا چه گذشت؟ – بخش اول
يزيد پيش از هر كار تصميم گرفت تا از «حسين بن علي»، «عبدالله بن زَبَير» و «عبدالله بن عُمَر» كه در زمان معاويه ولايتعهدي او را نپذيرفته و بيعت نكرده بودند، بيعت بگيرد.
يزيد پيش از هر كار تصميم گرفت تا از «حسين بن علي»، «عبدالله بن زَبَير» و «عبدالله بن عُمَر» كه در زمان معاويه ولايتعهدي او را نپذيرفته و بيعت نكرده بودند، بيعت بگيرد.
خبر مرگ معاويه در عراق منتشر شد و مردم مطلع شدند كه حسين بن علي(ع) از بيعت با يزيد امتناع ورزيده است. مردم تصميم گرفتند از امام، دعوت به قيام كنند. آنان يكبار ديگر نيز پس از وفات امامحسن(ع) به حسين بن علي، نامه نوشته بودند كه ما معاويه را خلع کرده و با تو بيعت ميكنيم.
فصل هشتم: هجرت از مكه به سمت كوفه به دنبال نامه مسلم حسین بن علی(ع) پس از حدود چهار ماه و چند روز از مكه قصد عزيمت کرد. ایشان...
بهراستي كه من اصحابي باوفاتر و بهتر از اصحاب خود و خويشاني نيكوكارتر و مهربانتر از خويشان خود نميشناسم. من ديگر گمان ياري از اين مردم ندارم. به همه اجازة رفتن ميدهم و شما را آزاد ميگذارم. همگي بدون منع و ناراحتي از اين تاريكي شب استفاده كنيد و راه خود را در پيش گيريد.
هنگام ظهر حسين بن علي(ع) با ياران خود نماز خوف خواندند و جنگ را ادامه دادند. ياران سيدالشهداء(ع) همچنان می جنگیدند و شهيد ميشدند. ديگر از همراهان حسين(ع) جز خاندان و تعداد اندكي از ياران، کسی باقي نمانده بود.
عباس پرچمدار لشكر برادر بود. او پيشاپيش امام حسين(ع) ايستاده و میجنگید. امام(ع) به هر سويي كه ميشتافت، او نيز به همان سو ميرفت. لشكریان کوفه اطراف عباس(ع) را گرفتند و به او حملهور شدند. عباس به تنهايي آنقدر با آنها جنگيد تا به شهادت رسید.
شمر بن ذي الجوشن بر سواران و پيادگان فرياد زد: واي بر شما! چشم به راه چه هستيد؟ مادرانتان در عزايتان بگريند. آنان از هر سو بر حضرت حملهور شدند. حضرت با صورت بر زمين افتاد و شخصي نيزهاي بر بدن او فرو برد.