دسته: ملاصدرا

ملاصدرا و نظریه تکامل

دانشمندان معاصر بر اثر مشاهدات خود به نظریه ترانسفورمیسم رسیده‌اند که بر اساس آن، جهان طبیعت سراسر تغییر و تطوّر است. در این مقاله این مسئله مورد بررسی قرار گرفته است که آیا آراء و مبانی فلسفی ملاصدرا با چنین فرضی سازگار است یا خیر؟

به این منظور به روش توصیفی تحلیلی در آثار وی جستجو شده و این نتیجه به دست آمده است که اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود، حرکت جوهری و اشتداد، وجود چهار اصل تأسیسی فلسفه صدرا است. سه اصل اول توجیه اصل چهارمی است که «حرکت تکاملی موجودات طبیعی» است.

به نظر ملاصدرا طبیعت عین سیلان و حرکت است و حرکت منحصر در عوارض نیست، بلکه به نظر او حرکت، نحوه وجود طبیعت اعم از عناصر، گیاه، حیوان و انسان است. بنابراین او معتقد است عالم طبیعت یک امر واحد مستمر است که از خودِ فروتر به خودِ برتر می‌رسد. در این مقاله این مسإله نیز اثبات شده است که تکامل موجودات هیچ منافاتی با وجود خدا و متون دینی ندارد.

ابن‌مُسکویه و تکامل انواع

یکی از آراء فلسفی ابن‌مسکویه، باور به اتصال و پیوند ارگانیک بین موجودات طبیعی جهان است. ابن‌مسکویه، عالَم جسمانی را همچون عالم روحانی تو در تو و دارای مراتبي، محیط بر یکدیگر و به هم متصل می‌داند و نقشه‌اي جامع براي آن ترسیم می‌کند.
ابن‌مسكويه معتقد بود خدا به حكمت و تدبير متقن خود هر نوع را به اصناف و گونه‌های مختلف تقسیم کرده است و میان گونه‌ها ترتیب طولی برقرار است به نحوی که هر یک از این گونه‌ها نسبت به دیگری کامل‌تر است تا جایی که نوبت به آخرین گونه از آخرین نوع می‌رسد. در اینجاست که آخر این نوع متصل به اول نوع بعدی می‌شود و با طی مراحل و مراتب مختلف در اين مسير، گیاه، حیوان و حیوان، انسان می‌شود. از منظر ابن‌مسکویه، انسان پس از طی کردن مراتب کمال ‌زیستی تکامل معنوي می‌یابد و سرانجام به آخرین مرتبه کمال انسانی که نبوت است، می‌رسد و نبی نیز در همین دنیا به مجاورت و افق نوع بعد که عقل یا ملک است، ارتقا می‌یابد.