حکمت‌نامه ۳۰ – خدا با ما چه می‌کند؟

«الْحَذَرَ الْحَذَرَ، فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى كَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ».
هشدار هشدار. به خدا سوگند، خدا آنقدر پرده‌پوشی می‌کند که گوئي همه گناهان را آمرزيده است.

به قول محمد مجتهد شبستری، همه پیام پیامبران حول یک محور است که خدا، با ما چه کرده است، چه می‌کند و چه خواهد کرد. قاعدتا سنت شارح این کارکرد است. مولا می‌فرماید: یکی از کارهایی که خدا با ما می‌کند این است که آنقدر پرده‌پوشی می‌کند که گوئي همه گناهان را آمرزيده است. تبیین این کارکرد خدا منوط به دانستن آن است که خدا چگونه گناهان و خطاهای انسان را می‌پوشاند؟ پاسخ به این پرسش‌ هم مبتنی بر پاسخ به این پرسش است که خدا با مخلوقات خود چه نسبتی دارد؟ تا مشخص شود که او در زندگی بشر چگونه دخالت می‌کند؟ البته پاسخ به این پرسش نیز رابطه مستقیمی با تصور ما از خدا دارد.

*تصور اول: تصویر متکلمان و محدثان از خدا این است که خدا موجودی از موجودات جاندار، هوشمند، هدفدار و نادیدنی در کنار دیگر موجودات است. او در دنیا با دوستان مروت و با دشمنان مدارا می‌کند تا سر فرصت در قیامت از مخالفان خود انتقام بگیرد.

در این تصویر نحوه ارتباط خدا با مخلوقات خود از جمله انسان غیر قابل تبیین و کاملا رازآلود است. بشر ابزار لازم برای تبیین چگونگی ارتباط این موجود غیرقابل ادراک و نادیدنی انسان‌گونه را با موجودات دیدنی و قابل ادراک دیگر ندارد. او نباید در مورد آن بیندیشد یا در مورد چگونگی آن بپرسد بلکه باید تعبدا بپذیرد که خدا فعال ما یشاء است و همچون حاکمان مستبد، گناهان و خطاهای انسان را می‌پوشاند تا او پشیمان نشود و به جرم و گناه خود استمرار بخشد و پرونده قطور او بهانه کافی برای انتقام سخت و دردناک‌تر خدا باشد.

*تصور دوم: اگر تصور ما از خدا تصور عده‌ای از متکلمان و فلاسفه باشد تبیین ما از موضوع متفاوت است. آنها نیز خدا را موجودی از موجودات جهان می‌دانند با این تفاوت که او چون علت همه علت‌ها است در سر سلسله موجودات هستی قرار دارد. این خدا خود مستقیماً بر گناهان ما پرده‌پوشی نمی‌کند کارکرد او بر عالم با واسطه دیگر موجودات است.

در این تصور دیگر خدا نمی‌تواند جاندار، هوشمند و هدفدار و به معنای متعارف باشد و نسبت دادن پرده پوشی، دوستی، دشمنی و انتقام به او جنبه نمادین دارد. شبیه خدماتی که مأموران دولت انجام می‌دهند ولی آن را به رئیس دولت نسبت می‌دهند. در این نسبت انسان هر چه دارد از بیرون خود دارد و هویت مستقلی برای او قابل تصور نیست حتی علم، عقل، شهود و وحی را وسائط به او اعطا می‌کنند.

*تصور سوم: اگر تصور ما از خدا تصور ملاصدرای اول باشد، باز تبیین ما از موضوع تفاوت خواهد داشت. در این تصور، هستی و واقعیت، حقیقت واحد اصیلی است که از شدت و ضعف برخوردار است. شدیدترین بخش واقعیت که عین واقعیت است، خدا است و بقیه موجودات مراتب مختلف همان واقعیت شدیدتر هستند. کثرت آنان عین وحدت و وحدت آنان عین کثرت آنان است. در این تصویر از خدا فاصله بین خدا و خلق برداشته شده است.

در این تصویر هر انسانی هر چه دارد از جهتی از خود دارد و از جهتی از خدا دارد چون واقعیت او نتیجه تحول جوهر وجودی خود اوست می‌توان گفت علم، عقل، شهود و وحی از خود اوست و چون واقعیت او عین ربط به خداست همه آنها از خداست. از یک زاویه این خدا است که آنقدر پرده‌پوشی می‌کند که گوئي همه گناهان را آمرزيده است و از زاویه دیگر این مکانیسم واقعیت و ذهن انسان است که باعث می‌شود او جرم و گناه خود را فراموش کند.

*تصور چهارم: اگر تصور ما از خدا تصور عارفان و فیلسوفانی چون ملاصدرای دوم و اسپینوزا باشد باز تبیین تفاوت خواهد داشت. در این تصور خدا خود واقعیت است و همه اوست نه یکی از واقعیات. واقعیت بدیهی‌ترین است، یقینی، غیر قابل استدلال، غیر قابل شک و غیر قابل انکار. واقعیت شریک‌بردار نیست. انکار خدا، انکار واقعیت خویش است. اگر قرار باشد چیزی را ثابت کنیم اثبات غیر واقعیت است: فانما هو من ظهورات ذاته و تجلیات صفاته التی هی فی الحقیقة عین ذاته.» (ملّاصدرا، ۱۳۸۰: ج۲، ۳۱۴)

در این تصویر فاصله‌ای بین خدا و غیرخدا نیست و غیر از واقعیت هر چه تصور شود تنها ذهنیتی از واقعیت است. تصور ما از خود و غیر خود تصور ما از واقعیت است. کلیه دانش ما درکی از واقعیت و روابط بین واقعیات است. علم، عقل، شهود و وحی انسان حاصل تحول جوهری واقعی خود اوست. گناهان که کسب رذایل و جدا شدن از واقعیت و جلوه‌های واقعیت است بر ما پوشیده می‌شوند گویی رذیلتی کسب نکرده‌ایم. علومی چون روانکاوی، روانشناسی و روانشناسی اجتماعی مکانیسم و چگونگی این پوشش و غفلت ما از آنها را کشف و تبیین می‌کنند تا ما به کمک آن‌ها واقعیت خود را ارتقا دهیم.

✍️ محمد نصر اصفهانی

محمد نصر اصفهانی

نويسنده اين مباحث، از دانش آموختگان حوزه و دانشگاه بوده و در حوزه قرآن، نهج البلاغه، كلام جديد، اخلاق، تاريخ اسلام و سياست آثاري دارند.

مطالب مرتبط