حکمتنامه ۸ – عجایب چهارگانه
«اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ، يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ».
از این انسان به شگفت آیید، با قطعهای «پی» ميبيند، با «گوشتی» سخن ميگويد، با «استخوانی» ميشنود و از «شکافی» نفس ميکِشد.
همه فرهنگ و تمدن بشر و عجایب هفتگانه بزرگ جهان، ریشه در عجایب چهارگانه کوچک انسان دارند. این موجود شکل گرفته از پوست، گوشت، چربی، خون و استخوان، نمادی از عظمت و شگفتی است. از شکافی نفس میکشد و زنده است، از طریق قطعه عصبی چرب، میبیند، با ارتعاش تکه استخوانی، میشنود و با علمی که از طریق چشم و گوش به دست آورده و در ذهن پردازش کرده یا به تجربه به دست آورده از طریق تکه گوشتی سخن گفته و داشتههای خود را به دیگران منتقل میکند. او از طریق انتقال همین دانش به نسلهای بعد، فرهنگ و تمدن شگفت آور کنونی و آینده را خلق میکند.
اهمیت نعمت وجود هر عضو از وجود ما انسانها، هنگامی بهتر درک میشود که قوه تخیل خود را به کار انداخته و زندگی را بدون آن عضو تصور کنیم. همانند ژوزه ساراماگو، نویسنده رمان کوری (برنده جایزه نوبل ۱۹۹۸) که این کار را برای چشم انجام داده است و تخیل خود را توصیف کرده است که اگر کوری ناگهان شیوع یابد و همه مردم کور شوند، زندگی بشر به چه جهنمی تبدیل خواهد شد.
/انتهای متن