حکمت نامه ۲۰ – پاسداشت از سرمایههای انسانی
«أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدَهُ بِيَدِ اللَّهِ يَرْفَعُه».
امیرالمومنین(ع) میفرمایند: از لغزش صاحبان مروّت چشمپوشی کنيد. چرا که هيچ يک از آنان لغزش نميکنند، مگر اينکه دست آنها در دست خدا است و آنان را یاری مینمايد.
با خواندن این کلام مولا، چند پرسش به ذهن میآید: مروّت چیست؟ اهل مروّت چه کسانی هستند؟ تفاوت بین اهل مروّت و اهل ایمان چیست؟ چرا خدا با اهل مروّت است؟ مشکل چه بوده است که امام خواهان برخورد اخلاقی با اهل مروّت شده است؟
۱- «الْمُرُوءَاتِ» جمع «مَرء» به معنای مرد است. «ذَوِي الْمُرُوءَاتِ» کسانی هستند که دارای مردانگی یا اخلاق انسانی هستند. کسانی که بدون ملاحظه دین، اهل کمال و کرامت انسانی هستند و نسبت به دیگر انسانها نیک رفتارند و پاسدار حقوق انسانی هستند. به قول ایزوتسو، برترین ایدهآل و کمال مطلوب اخلاق در عصر جاهلیت، مروّت بوده است. مروّت فضیلت های مختلفی چون سخاوت، شجاعت، صبر، صداقت و امانت را دربر داشته است. (مفاهیم اخلاقیدینی در قرآن، ص۹۲)
۲- به نظر ایزوتسو، اسلام مروّت را در نظام اخلاقی و مجاری جدید ایمانی خویش نوسازی کرد. برخی را در خود جذب کرد. برخی از مصادیق آن را محدود کرد. برخی را بسط داد و متحول ساخت. اسلام عناصر مروّت جاهلیت را از دو جهت نقد کرد: اول نقد عقلانی، دوم نقد ایمانی. نقد عقلانی، افراط و تفریط رایج در اینگونه اخلاقیات بود و نقد ایمانی، انجام نشدن سخاوت، شجاعت، صبر، صداقت و امانت برای رضای خدا بلکه به منظور خودنمایی یا به رخ کشیدن افتخارات قبیلهای بود. (همان، ۹۳)
۳- بزرگی، تو در تو است، وجهی از آن هنر و خلاقیت، وجهی از آن اخلاق، وجهی دیگر تقوا، وجهی دیگر معرفت، وجهی دیگر حکمت و وجهی از آن ایمان به غیب است. هر یک از این وجوه، شدت و ضعف و مراتبی گسترده دارند. مروّت، را اگر سخاوت، شجاعت، صبر، صداقت و امانت دانستیم، با همه شدت و ضعف آن غالباً وجه اخلاقی و تقواییِ بزرگی و کمال انسان است.
۴- بر اساس این آیه: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» انسان خلیفه خدا در زمین است و هدف از خلقت انسان، کسب صفات خدایی در حد طاقت انسانی است. بنابراین هم خدا و هم دست خدا یا ملائکه خدا (سجده ملائکه) همراه کسی است که بیشترین وصف از اوصاف خدا را داشته باشد. خلاقیت، نیکوکاری، تقوا، معرفت، حکمت، سخاوت، شجاعت، صبر، صداقت و تعهد همه جلوههایی از اسماء و صفات خدا هستند. هر کس آنها را داشته باشد مقرب خداست و خدا و دستان خدا با اوست. اینجاست که کلام مولا مفهوم میشود که از لغزش صاحبان مروّت چشمپوشی کنيد. چرا که هيچ يک از آنان لغزش نميکنند، مگر اينکه دست آنها در دست خدا است و خدا آنان را یاری مینمايد.
۵- نقد مولا در این کلام به مغالطه کنه و وجه است که در میان جوامع انسانی و حتی فرهیختگان آن شایع است بر می گردد. اینکه لغزش بزرگان را به کل شخصیت و منش آنان تسری داده و به دلیل لغزشی همه خدمات آنان را نادیده گرفته و بیاعتبار میکنند. هم خود را به بیانصافی عادت میدهند و از تجربیات، خلاقیتها، اخلاق، دانش و بهره برداری از اندیشههای آنان محروم میکنند و هم با بیاعتبار کردن آنها، مانع استفاده دیگران از آنها میشوند.
باید توجه داشت که هیچ انسانی خدا نیست لذا مقدس نیست، هر که باشد نقص و لغزشی دارد. اگر لغزش افراد مبنای قضاوت تمامی شخصیت آنان باشد، هیچ کس اعتبار نخواهد داشت. بنابراین انصاف و عدالت حکم میکند بزرگان را حرمت نهیم و از لغزشهای کوچک آنان عبرت گیریم و در برابر کارهای بزرگشان، از آنان درگذریم و با پاسداشت از سرمایههای انسانی، پاسدار انسانیت باشیم.
✍️ محمد نصر اصفهانی