حکمتنامه ۶ – تقریر حقیقت، به منظور تقلیل مرارت
«صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ، وَ رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ فِي الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَيْضاً الْمُسَأَلَمةُ خَبْءُ الْعُيُوبِ وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»
سينه عاقل، صندوقچه اسرار اوست و خوشرويى، دام دوستى است و بردبارى، گور زشتيها. و نيز روايت شده كه آن حضرت در بيان اين معنى فرموده است: آشتى جويى، سرپوش عيبها است. هر كه از خود راضی بود، خشمگين نسبت به او بسيار است.
امیرالمومنین، در قسمت دیگری از آنچه که سید رضی از توصیه امیر المومنین به مالک اشتر نقل کرده است (تمام نهج البلاغه، ص۵۷۴-۵۷۵) حضرت برای تقلیل مرارت و مشکلات زیست انسانی به تقریر پنج مفهوم انسانی اشاره دارند: ۱- حفظ اسرار ۲- خوشرویی، ۳- تحمل، ۴- مسالمت و ۵- خودکیشی.
۱- حفظ اسرار: «صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ»، سینه عاقل، صندوق اسرار است. این جمله، با اینکه خبری است یعنی تقریر حقیقتی است ولی مقصود از آن، جمله انشایی و برای تقلیل مرارت و رنج ناشی از افشای اسرار زندگی است. انسان عاقل، نه تنها باید حافظ اسرار دیگران باشد، باید اسرار خود را نیز برای کسی فاش نسازد. سرّ تا در سینه و حافظه است، قابل کنترل است ولی همینکه یک نفر شنید، اگر چه آن فرد محرم اسرار تصور شود یا خیر، از کنترل خارج شده و میزان گسترش آن در اختیار فرد نخواهد بود. در این صورت مجبور به تحمّل مرارت و رنج ناشی از افشای آن خواهد بود. به قول شاعر، گیرم که آب رفته به جوی باز آید، با آبروی رفته چه باید کرد؟ پس در گفتگوهای دورهمی، نشست و برخاستهای دوستانه و فضای مجازی لازم است کنترل گفتار و رفتار خود را داشت تا دچار رنج ناشی از عواقب آن نگشت.
۲- خوشرویی، «الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ»، خوشرویی، تور دوستی است. دشمنی مقابل دوستی است. یکی از نیازهای اساسی انسان احساس تعلق و دوستداشته شدن است. انسان از دوست داشته نشدن و دشمنی رنج میبرد. انسانها، مجذوب خوشرویی، گشادهرویی، برخورد پرنشاط و باانرژی هستند بنابراین کسی که میخواهد محبت دیگران را فراچنگ آورد باید با پهن کردن تور خوشرویی محبت و دوستی دیگران را صید کند و خود را از رنج تنهایی و دشمنیها رها سازد.
۳- تحمل، «الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ»، تحمّل، مقبره عیوب انسان است. امام با بیان و تقریر این حقیقت که انسانهای دارای تحمّل، چون در برابر درد، مشکلات و گرفتاریها، از خود عکسالعمل نشان نمیدهند، عیوب خود را در سینه دفن میکنند همین امر باعث میشود که نقاط ضعف و عیوب آنان برملا نگردد. نتیجه اینکه باید مشکلات و گرفتاریهای شخصی را تحمل کرد و به سرعت از خود عکسالعمل نشان نداد چون از این طریق نقاط ضعف و حساسیتهای انسان نزد دیگران آشکار و اقتابی میشود و ناچار خواهد شد رنج تحقیر و شماتت همیشگی دیگران را تحمل کند.
۴- مسالمت، «الْمُسَالَمَةُ خِبءُ الْعُيُوبِ»، مسالمتجویی پوشاننده عیوب است. انسان به همان اندازه که در زیست شخصی از آشکار و آفتابی شدن عیوب خویش در رنج است، در زندگی اجتماعی هم اینگونه است. یکی از اموری که عیوب انسان را چه به لحاظ روانی و چه به لحاظ اجتماعی میپوشاند زندگی مسالمت آمیز با دیگران است. ستیزه جویی و تخاصم هم خود شخص را وادار به واکنشهای نامناسب و غیر اخلاقی میکند که نتیجه آن برملا شدن عیوب اوست و هم مخالف را ترغیب میکند تا در پی کشف و افشای عیوب او باشد. همزیستی مسالمت آمیز با همه کسانی که ستیزهجو نیستند، چاره آرامش است.
۵- خودکیشی، «مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»، انسان از خود راضی، خشم گيرندگانش بسيارند. انسان از خود راضی، معتقد به کمال خود و نقص دیگران و معتقد به حق یکسویه است. فقط خود، قوم، نژاد، جنسیت، مذهب و دین خود را کامل و ذیحق میداند به همین جهت دیگران را تحقیر و حقوق آنان را نادیده میگیرند. به حقِ خود قانع نیستند، زیادهخواهی میکنند و دیگران را به حساب نمیآورند. همین امر باعث خشم، غضب، نارضايتي و تنفر دیگران نسبت به او خواهد شد. هر چه میزان این خودخواهی بیشتر باشد، رفتار او شنیعتر و در نتیجه دشمنی دیگران با او بیشتر است. این افراد اگر قدرت داشته باشند همه چیز را به نفع خود تصاحب میکنند. به کسی رحم نخواهند کرد و به زور حق دیگران را غصب میکنند. برای جلوگیری از این واگرایی اجتماعی که باعث مرارت و رنج شخص بلکه کل بشریت میشود، لازم است تا همواره منتقد خود باشیم و خود را عاری از عیب و تافته جدا بافته ندانیم. قرآن هم میفرماید: «فَلا تُزَکوا أَنْفُسَکمْ» (نجم،۳۲)
/انتهای متن