حکمت‌نامه ۵ – توصیه به علم، ادب و فکر

«وَ الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَة».

علم، ميراثی ارزشمند است. آداب، لباس فاخر است و فکر، آئينه‌ای صاف و روشن است.

امیرالمومنین، در قسمت دیگری از آنچه که سید رضی از توصیه امیر المومنین به مالک اشتر نقل کرده است (تمام نهج البلاغه، ص۵۷۴) به توصیف سه موضوع مرتبط با یکدیگر یعنی علم، ادب و فکر اشاره فرموده است:

  • علم، «الْعِلْمُ، وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ»، علم میراث ارزشمندی است. ارث معمولا مالی است که از مالک آن، به فرد نزدیک او می‎‌رسد ولی کرامتی به فرد منتقل نمی‌کند. در اینجا علم و دانش به ارثی با ارزش و دارای کرامت تشبیه شده است مثل آنچه از جانب معلمی به شاگرد خود انتقال داده می‌شود. حیوانات قادر نیستند که علم، ادراکات و تجربیات خود را به نسل های بعد از خود منتقل کنند. انسان، تنها موجودی است که تاریخ دارد و دانش خود را به نسل های بعد منتقل می‌کند و آنها مجبور نیستند که درجا زده و از نو شروع کنند. معروف‌ترین استفاده از این تعبیر یونانی به اسحاق نیوتن منسوب است که می‌گفت: اگر فاصله دورتری را دیده‌ام با ایستادن بر شانه‌ غول‌های علم بوده است. نتیجه این میراث ارزشمند، فرهنگ، تکنولوژی و تمدن بشری است. توسعه، پیشرفت و تکامل بشر مدیون این میراث است و با استفاده از این میراث محقق می‌شود.
  • ادب: «الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ»، ادب زینتی نوشدنی است.

ادب، نظم پسندیده‌ای است که شایسته است هر عملی بر اساس آن انجام پذیرد. به عنوان مثال ادب معاشر نظم پسندیده‌ای است که شایسته است معاشرت بر اساس آن انجام گیرد. درست راه رفتن، درست حرف زدن، حرف درست زدن، درست انتقاد كردن، درست تشكر كردن، درست حکمرانی کردن، درست تولید، توزیع و مصرف کردن، درست احترام گذاشتن همه انواع ادبی محسوب می‌شوند که امام آن را زینت افراد و جوامع معرفی کرده است.

مجدد بودن آداب ممکن است از این جهت باشد که با گسترش فرهنگ و تمدن اداب هم نو می‌شوند و نظم گفتاری و رفتاری و قواعد زندگی آنها بیشتر، بهتر و دقیق‌تر می‌شود. ممکن هم هست منظور امام این باشد که زیبایی آداب چشم‌نواز است و برخلاف زینت‌های ظاهری که کهنه ‌شده، ملال‌آور گشته و از چشم‌ می‌افتند، آداب همواره جلوة زیبای خود را حفظ می‌کنند.

از خدا جوییم توفیق ادب

بی‌مالک اشترادب محروم ماند از لطف رب

بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد

بلکه آتش بر همه آفاق زد

  • «الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَة»، فکر آیینه درخشانی است.

یادآوری، توهم، تخیل را نباید با تفکر یکی دانست چون لزوماً منعکس کننده حقیقت شفاف نیست. درست و نادرست، حق و باطل در آنها قابل رؤیت است. فکر، فرایندی است که حاصل آن کشف حقیقت یا بهتر است گفته شود نزدیک شدن به حقیقت است. مرحوم ملا هادی سبزواری در تعریف فکر گفته است: «الفکر حرکة من المبادی و من مبادی الی المرادی»، فکر، حرکتی است از مبادی علمی و اطلاعات دقیق به سمت کشف مجهول و حل مسأله تحقیق. فکر گذرگاهی است که اگر آداب و قواعد آن به درست رعایت شود، انسان‌ها را از دانسته‌های معلوم، به سوی حل مشکلات و کشف نادانسته‌ها می‌برد. به همین جهت امیرالمومنین افرادی که طالب حقیقت روشن هستند به تفکر دعوت کرده و می‌فرمایند: فکر، آیینة صاف و روشنی است که می‌تواند انسان را به حقیقت هدایت کند.

/انتهای متن

محمد نصر اصفهانی

نويسنده اين مباحث، از دانش آموختگان حوزه و دانشگاه بوده و در حوزه قرآن، نهج البلاغه، كلام جديد، اخلاق، تاريخ اسلام و سياست آثاري دارند.

مطالب مرتبط