تقوا و متقي در قرآن

بهترین منبع برای فهم معنا و مفهوم تقوا و متقین قرآن کریم است. قرآن کریم تقوا را در مقابل فجور، گناه و گاه ظلم به کار می برد. فجور و تقوا را امری الهام شده از جانب خداوند به انسان دانسته و پس از یازده قسم که بیشترین قسم قرآن برای یک مطلب است، می فرماید: وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا، قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا، وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا[۱] «قسم به جان آدمی و آنکس که آن را استوار ساخت، سپس فجور و تقوا را به او الهام کرد. هر که جان خود را با تقوا پاک ساخت، رستگار شد و هر آن که آن را آلوده ساخت، از رستگاری محروم گشت.»

فلاح و رستگاری و رهایی انسان تنها با تقوا امکانپذیر است و اسارت و بدبختی او با گناه و فجور گره خورده است. بنابراین در نزد خالق عادل و حکیم هستی، این متقی و گنهکار برابر نیستند. به تعبیر قرآن کریم:أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ[۲] «آيا پرهيزگاران را چون پليدكاران قرار مى‏دهيم‏؟» گفته شد در پاره ای از موارد تقوا در مقابل ظلم است مثل: و إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ[۳] «ستمگران بعضى‏ شان دوستان بعضى ديگرند، و خدا يار پرهيزگاران است‏.»

پس مفهوم تقوا را می توان در مبرا بودن از هرآن چیزی دانست که بر طبق عقل فطری و همگانی بشر ناپسند، نادرست، ناحق، ظلم، شر و باطل است. به عبارتی دیگر تقوا را می‌توان به مصونیت از گناه و خطا ترجمه کرد. از آنجا که سعادت بشر در گرو تقواست، تقوا مهمترین توصیه خداوند مهربان به اوست، چون هیچ چیز برای آفریدگار او ارزشمند تر از تقوا نیست.

در فرهنگ قرآنی دو چیز شایسته توجه و مراعات است، یکی قیامت و دیگری خداوند. به همین جهت تقوا گاه به قیامت و آتش دوزخ اضافه می‌شود و گاه به خداوند. وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ[۴] «بترسيد از روزى كه هيچ كس چيزى (از عذاب خدا) را از كسى دفع نمى‏كند؛ و نه از او شفاعتى پذيرفته‏، و نه به جاى وى بدلى گرفته مى‏شود؛ و نه يارى خواهند شد.» فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۵] «از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند، و براى كافران آماده شده‏، بپرهيزيد.»

جایی که تقوا به خداوند اضافه شود مثل اینجا که می فرماید: وَ اتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ[۶] «اگر ايمان داريد از خدا پروا داريد.» يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۷] «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا كنيد؛ و به او (توسل و) تقرب جوييد؛ و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.»

نظر به اینکه به نسبت رشد و تعالی فکری و عملی انسان، ناپسندی ها متفاوت است. خداوند آدمیان را به تقوای هر چه بیشتر در حد توان و استعداد فکری و عملی سفارش می فرماید: فاتقوا الله ما استطعتم[۸] «هر چه در توان دارید، تقوا پیشه کنید» تقوا باعث ایمان و ایمان باعث تقوای بیشتر و عمل صالح می‌شود. ایمان و عمل صالح باعث تقوای بیشتر و تقوای بیشتر موجب ایمان و عمل صالح بالاتر می‌گردد. این سیر همچنان ادامه خواهد داشت و مراتب مختلف تقوا را پدید می‌آورد: لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُواْ إِذَا مَا اتَّقَواْ وَّآمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّآمَنُواْ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّأَحْسَنُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۹] «بر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند، گناهى در آنچه (قبلاً) خورده‏اند نيست‏، در صورتى كه تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند و كارهاى شايسته كنند؛ سپس تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند؛ آنگاه تقوا پيشه كنند و احسان نمايند، و خدا نيكوكاران را دوست مى‏دارد.»

مراتب تقوا را می توان ابتدا پروا از ناپسندی قطعی عقلی و اخلاقی و سپس حرام قطعی الهی گرفت، آنگاه پروای از ناپسندی محتمل نزد عقل و دین در نظر گرفت و در مرتبه سوم پروای از هر آنچه غیر حق و غیر خداست دانست. خداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ[۱۰] «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا آن گونه كه حق پرواكردن است، پرواپیشه كنيد.» قاعدتا تحقق مجموعه مراتب تقوا باید حق تقوا باشد و بالاترین حد عصمت است. خداوند متعال خطاب به اهل فهم و شعور می فرماید: و تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوَى، وَ اتَّقُونِ يا أُولِى الأَلبابِ[۱۱] «ای صاحبان خرد، هیچ زخیره کمالی بهتر از تقوا نیست پس تقوا پیشه کنید» علت بهتر بودن فضیلت تقوا آن است که سعادت معنوی، اخروی و فضیلت دنیوی آدمیان، تنها در پناه تقوا حاصل شدنی است.

با توجه به معنای تقوا، متقین کسانی هستند که از اندیشه باطل و خطا و گناه مصونیت یافته اند و اگر با اندیشه باطل و خطا و ناپسندی و گناه روبرو شود تحت تاثیر آن قرار نمی گیرند و مرتکب عمل ناپسند نمی شود. تفاوت متقین که از گناهان و ناپسندی های الهام شده به خود آزاد هستند با فُجّار که اسیر گناه و ناپسندی ها هستند، در همه ارکان هستی است که با آدمی مرتبط است. برای خدا به عنوان مبداء هستی تنها متقین قابل احترام و تکریم هستند و میزان احترام و کرامت آدمیان در نزد او به میزان تقوای آنها، نه جنسیت، نژاد و ملیت آنهاست. يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ٌ[۱۲] «اى مردم‏، ما شما را از مرد و زنى آفريديم‏، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پروا پیشه ترين شماست‏. بى‏ترديد.».

متقین محبوب خداوند هستند: وَ اتَّقَى فَإِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۱۳] «پرهيزگارى نمايد، بى‏ترديد خداوند، پرهيزگاران را دوست دارد.» إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۱۴] «خدا پرواپیشگان را دوست دارد. طبیعی است خداوند همراه همان کسی است که دوستشان دارد و نزد وی محترم هستند.»

وَ اتَّقُواْ اللّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۱۵] «پروا پیشه کنید و بدانيد كه خدا با پرواپیشگان است‏.» آن کس که خدا دوست داشته باشد و با او باشد، با علم، قدرت و مهر بی انتهای خود وی را در پناه می گیرد و سرپرستی او را نیز بر عهده خواهد داشت: وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ[۱۶] «خدا يار و سرپرست پرواپیشگان است‏.»

مهمترین ویژگی متقین حقیقت طلبی و آزادی از قید و بند های باطل است، به همین جهت متقین به خدا عشق می ورزند و متقین مطلوب و محبوب خداوند هستند، مخاطب خداوند نیز تنها همین گروه هستند. آنان مستعد نبوت و رسالت و هدایت الهی هستند. پیامبر که مبعوث شد وحی الهی را به همه مردم عرضه می کند ولی تنها متقین، استعداد پذیرش هدایت و اندرزهای آن را دارند. هَـذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَ مَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ[۱۷] «اين قرآن براى مردم‏، بيانى‏، و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است‏.» خداوند در اولین آیات قرآن کریم هم به این موضوع اشاره دارد که: ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین[۱۸] «اين است كتابى كه در حقانيت آن هيچ ترديدى نيست‏؛ و مايه هدايت تقواپيشگان است .» وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ[۱۹] «در حقيقت‏، قرآن تذكارى براى پرواپیشگان است‏.» قرآن برای متقین رحمت است ولی برای گنهکاران نه تنها کتاب هدایت نیست، برای آنان خسارت بار است.» وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا[۲۰] «قرآن براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است‏، ولى ستمگران را جز زيان نمى‏افزايد.»

عمل تنها از متقین پذیرفته می شود. چانچه هابیل این حقیقت را اینگونه بیان داشته است که: َ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[۲۱] «خدا فقط اعمال تقواپيشگان را مى‏پذيرد.» چون که متقین همواره حد بندگی را حفظ می کنند و برتری طلب نبوده و فساد نمی کنند: تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[۲۲] «آن سراى آخرت را براى پرواپیشگان قرار دادیم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند.»

نتیجۀ عمل صالح متقین، جایگاه مطمئن آنان در نزد خداوند در دنیا و آخرت است: ان المتقین فی مقام امین.[۲۳] گفته شد که خداوند همراه متقین است، ولی همراهی خدا با متقین، منحصر به عالم دنیا نیست، آنها در آخرت هم در جایگاه راستی و در جوار حق قرار خواهند گرفت. ِانَّ المُتَّقِينَ فِى جَنّاتٍ و نَهرٍ. فِى‏مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَليكٍ مُقتَدِر.[۲۴] اصولاً خداوند انجام هستی و سعادت اخروی را به متقین منحصر کرده است و در واقع آنان فرقه ناجیه و اهل نجات هستند. ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا[۲۵] «آنگاه كسانى را كه پرهيزگار بوده‏اند مى‏رهانيم‏، و ستمگران را که به زانو درافتاده اند در دوزخ رها مى‏كنيم‏.» چرا که  وَ الْآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ[۲۶] ‏«آخرت نزد پروردگار تو براى پرواپیشگان است‏.» الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[۲۷] «فرجام نيك براى پرهيزگاران است‏.» وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ[۲۸] «بهشتى كه پهنايش به قدر آسمانها و زمين است براى پرهيزگاران آماده شده است‏.»

علاوه بر آخرت خداوند متقین را در دنیا نیز بهره‌مند می‌سازد، چنانچه می‌فرماید: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَ اتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء[۲۹] «و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى‏گشوديم» او متقین را به نوعی از علم الهی مجهز می سازد. و اتَّقُوا اللَّهَ و يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ، اللَّهُ بِكُلِّ شَى‏ءٍ عَلِيمٌ.[۳۰] به آنها قدرت تشخیص درست از نادرست و حق از باطل عطا می کند. يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجعَلُ لَكُم فُرقاناً.[۳۱] آنان را از گرفتاری ها می رهاند و از جاهایی که فکرش را نمی کنند به آنان روزی می رساند. و مَن يَتَّقِ‏اللَّهَ يَجعَلْ ‏لَهُ مَخرَجاً. و يَرزُقهُ مِن حيثُ لايَحتَسِبُ.[۳۲] کارهای آنها را آسان می سازد، گناهان آنها را می پوشاند و بر اجرشان می افزاید و مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مِن أَمرِهِ يُسرا،… و مَن يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّر عَنهُ سَيِّئاتِهِ و يُعْظِمْ لَهُ أَجراً.[۳۳]

بنابر این مطابق با آنچه از قرآن استفاده شد مهمترین چیزی که آدمیان باید آن را هدف زندگی خود قرار دهند و خود و دیگران را به آن توصیه کنند تقواست، چرا که سعادت و رستگاهی معنوی، اخروی و دنیوی در گرو تقواست.


[۱] سوره شمس، آیه ۷ -۱۰.

[۲] سوره ص، آيه ۲۸ .

[۳] سوره جاثيه، آيه ۱۹.

[۴] سوره بقره، آيه ۴۸.

[۵] سوره بقره، آيه ۲۴.

[۶] سوره مائده، آيه ۵۷.

[۷] سوره مائده، آيه ۳۵.

[۸] سوره تغابن، آیه ۱۶.

[۹] سوره مائده، آيه ۹۳.

[۱۰] سوره آل عمران، آيه ۱۰۲.

[۱۱] سوره بقره، آيه ۱۹۷.

[۱۲] سوره حجرات، آيه۱۳.

[۱۳] سوره آل عمران، آيه ۷۶.

[۱۴] سوره توبه، آيه ۴؛ سوره آل عمران، آیه ۷۳.

[۱۵] سوره بقره، آيه ۱۹۴؛ سوره توبه، آيه ۳۶.

[۱۶] سوره جاثيه، آيه ۱۹.

[۱۷] سوره آل عمران، آيه ۱۳۸.

[۱۸] سوره بقره، آیه ۱و۲.

[۱۹] سوره حاقه، آيه ۴۸؛ سوره انبیا، آیه ۴۸.

[۲۰] سوره اسراء، آيه ۸۲.

[۲۱] سوره مائده، آيه ۲۷.

[۲۲] سوره قصص، آيه ۸۳.

[۲۳] سوره دخان، آیه ۵۱.

[۲۴] سوره قمر، آيه ۵۴ و ۵۵ .

[۲۵] سوره مريم، آيه ۷۲ .

[۲۶] سوره زخرف، آيه ۳۵ .

[۲۷] سوره اعراف، آيه ۱۲۸.

[۲۸] سوره آل عمران، آيه ۱۳۳.

[۲۹] سوره اعراف، آيه ۹۶.

[۳۰] سوره بقره، آيه ۲۸۲.

[۳۱] سوره انفال، آيه ۲۹.

[۳۲] سوره طلاق، آيه ۲ و ۳.

[۳۳] سوره طلاق، آيه ۴ و ۵.

محمد نصر اصفهانی

نويسنده اين مباحث، از دانش آموختگان حوزه و دانشگاه بوده و در حوزه قرآن، نهج البلاغه، كلام جديد، اخلاق، تاريخ اسلام و سياست آثاري دارند.

مطالب مرتبط