پیر عقل
جامعه بیش از هر چیز نیازمند عقلانیت است و عقلانیت محقق نخواهد شد مگر اینکه جامعه انسانهای عاقل داشته باشد. اگر جامعه چنین نبود وظیفه هر کس این است که از خود شروع کند. رهبران عاقل هم، در جامعه پرحماقت موفق نخواهند بود. احمق اگر بخواهد هم نمیتواند اصلاح کند و حتی قادر نخواهد بود تا به دین و اصول خود درست عمل کند. در این صورت بیش از اینکه جامعه اصلاح شود شیب سقوط آن افزون میشود و خود و جامعه خویش را فاسدتر خواهد کرد مگر اینکه بر عقلانیت خود بیفزاید.
جهد کن تا پیرِعقل و دین شوی
تا چو عقلِ کل، تو باطنبین شوی
كفر و فرعوني هر گبر بعيد
جمله از نقصان عقل آمد پديد
نفس با نفس دگر خندان شود
ظلمت افزون گشت، ره پنهان شود
عقل با عقل دگر دو تا شود
نور افزون گشت و ره پيدا شود
با دو عقل، از بس بلاها وارَهی
پایِ خود بر اوجِ گردونها نهی
اگر عقل را فارق بین انسانیت و حیوانیت بدانیم، فرد و جامعه همواره برای تعالی خود نیازمند تعالی عقلانیت است و هر چه از عقلانیت فاصله داشته باشند از جامعه انسانی فاصله بیشتری خواهند داشت. در روایتی از پیامبر نقل شده است که هیچ چیزی در میان انسانها بهتر از عقل توزیع نشده است. خواب عاقل و جامعه عاقل، از شب زندهداری شخص یا جامعه احمق بهتر است: «مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلْعِبَادِ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ- نَوْمُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْأَحْمَقِ»
گفت پیغمبر که احمق هر که هست
او عَدوِّ ماست و غولِ رَهزنست
هر که او عاقل بُوَد، او جانِ ماست
روحِ او و ریحِ او، رَیحانِ ماست
انبیا و اولیا الهی قبل از اینکه پیامبر یا امام باشند عاقل بوده اند. از امام کاظم است که هیچ پیامبری مبعوث نشد جز اینکه عاقل بود. با این تفاوت که برخی از انبیا از برخی دیگر عاقلتر بودند: «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا عَاقِلًا وَ بَعْضُ النَّبِيِّينَ أَرْجَحُ مِنْ بَعْض» به تعبیر پیامبر اسلام، هیچ نبی یا رسولی قبل از اینکه عقلش کامل شود مبعوث نشد و انبیا همواره از دیگر افراد جامعه خود عاقلتر بود: «وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً وَ لَا رَسُولًا حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْلَ وَ كَانَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ عَقْلِ جَمِيعِ أُمَّتِهِ».
جاهلیت جامعه، چه از نوع مقدس و چه از غیرمقدسش برای انجام هدایت امام، پیامبر و حتی خدا محدودیت میآورد چون آنان نمیتوانند آنچه شایسته و بایسته میدانند را حتی به زبان آورند و اگر بیاوردند، نمیتوانسنند به مردم بقبولانند یا آن را اجرا کنند.
به نظر میرسد راز نامتعارف بودن برخی مباحث متون دینی یا احکام شرعی برای جامعه امروزی همین باشد چون خدا و انبیا در حد عقل و فهم زمانه، به حقایق معرفتی اشاره میکردند و به میزان تحمل آنان نسبت به تغییر هنجارها هدایتشان را ارائه میکردند، چنانچه از پیامبر اسلام در مورد همه انبیا همین مضمون نقل شده است: إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ نُكَلِّمُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ.
پس میتوان گفت والاترین وظیفه و صالحترین عمل، ارتقاء عقلانیت خود و جامعه خویش است چنانچه پیامبر اکرم به علی توصیه فرمود: ای علی زمانی که مردم با انواع نیکیها، به خالق خود تقرب میجویند تو با عقل خود به خدا تقرب بجویی و بر آنان سبقت گیر: يَا عَلِيُّ إِذَا تَقَرَّبَ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِالْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ:
بس نكو گفت آن رسولِ خوش جواز
ذرّه يي عقلت به از صوم و نماز
زآنكه عقلت جوهرست، اين دو عرض
اين دو در تكميل آن شد مُفتَرض(واجب)
تا جلا باشد مر آن آيينه را
كه صفا آيد ز طاعت سينه را
✍️ محمد نصر اصفهانی