حکمت نامه ۲۲ – علی هم که باشی نباید خود را بر مردم تحمیل کنی
«لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِينَاهُ وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى».
امیرالمومنین(ع) میفرمایند: ما را حقی است اگر به ما دادند، در غیر این صورت بر کفل و پشتِ شتر سوار خواهیم شد گرچه این شبروی طولانی باشد.
منظور از حق در این کلام مولا، شایستگی و اولویت در حاکمیت سیاسی است نه حق معنوی و هدایت دینی چون اولاً شأن نزول این کلام قبل از تشکیل مجلس شورای شش نفره عمر است ثانیاً در آن نقش انتخاب خبرگان استصوابی عمر مطرح است. ثالثاً اگر این کلام به هنگام شورای سقیفه مطرح شده باشد در آن انتخاب مستقیم مردم مطرح است.
انتخاب حاکمان سیاسی یا بیعت با آنان حق مردم است. مردم میتوانند مطابق میل خود فرد شایسته یا ناشایستی را برای رهبری سیاسی خویش انتخاب کنند. با وجودی که مردم عقلاً و شرعاً موظف هستند که شایستهترینها را نه بر اساس میل بلکه بر اساس مصالح خود برای حاکمیت سیاسی خویش انتخاب کنند. طبیعی است که اگر فرد شایستهای را انتخاب کنند افقی روشن در پیش روی آنان خواهد بود و اگر فرد ناشایستی را انتخاب کنند افقی تیره و تاریک در پیش رو خواهند داشت.
پس از مرگ خلیفه دوم، مسلمانان به دو دسته تقسیم شدند: هواداران خلافت علی و هواداران خلافت عثمان. مولا علی موضع سیاسی خود و اهل بیت خویش را با تشبیه جامعه به کاروانی در حرکت، مشخص میکند که یکی به سمت روشنایی و یکی به سمت تاریکی است و میفرماید: اگر مردم ما را که شایسته این مقام هستیم، برگزیدند و جلودار این کاروان قرار دادند که حق به صاحب حق رسیده است. اما اگر ما را نخواستند و انتخاب نکردند، از جمع مسلمانان جدا نخواهیم شد و با لشکرکشی و فشار، خود را بر مسلمانان تحمیل نخواهیم کرد بلکه با همه سختی این کار، تسلیم انتخاب مردم خواهیم شد و نه به عنوان پیشوا در جلو کاروان بلکه در پشت سر مسلمانان حرکت خواهیم کرد اگر چه این چشمانداز تاریکی تداوم داشته باشد.
✍️ محمد نصر اصفهانی