تخریب نخبگان چرا؟!!
۱- بحثی معرفت شناسانه: در معرفتشناسی این موضوع مورد قبول معرفتشناسان است که علم و دانش خصلتی اجتماعی دارد و کوششی جمعی و تعاونی است و محصول همکنشی متقابل «عالِم» و «معلوم» است. فیزیک، شیمی، ریاضی، سیاست، اقتصاد و حتی دین تک نفره وجود ندارد. هر حقیقتی نتیجه منطق، سیر و سلوک، نمادها، تمثیلها، مدلها، سرمشقها، سر نخها و تجربههای عالمان و نخبگان آن علم است و نظریهها، سرمشقها و معیارهای علمی باید توسط خود جامعه اهل علم پذیرفته شود. مجموعۀ این امور رهیافتهایی است که جامعه علمی را بر پا و یا کنار هم نگاه میدارد. نحوه اعتماد بر اندیشه یکدیگر، حتی زبان تخصصی که برای مقاصد خاص و تفهیم و تفهّم علمی به کار می رود، فرآوردۀ جامعۀ اهل علم و نخبگان علمی است. از همه اینها گذشته تنها نخبگان علمی هستند که از عهدۀ نقد و ارزیابی رقیبانه و رفیقانه کار یکدیگر بر میآیند. هر دانشی که بخواهد تصحیح یا تعدیل یا حتی منسوخ شود، باید با تکیه بر همین منطق و سرمشق همین عالمان و توسط همین نخبگان انجام گیرد. بنابراین در تشخیص کفایتها و بیکفایتیها، سنتها و بدعتها، تصمیمگیریها و انتخابها هیچ مقامی شایستهتر و موثقتر از جامعه اهل علم و نخبگان جامعه وجود ندارد.
۲- تفکری قرآنی: تفکر قرآنی تبعیت راهی که آگاهانه نباشد را ممنوع کرده است: لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ (سوره الاسراء، آيه ۳۶) و می فرماید: «چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن.» به همین دلیل قرآن کریم بر تعقل، تفکر، تدبّر و تفقه که عین نخبه گرایی است، توصیه دارد و به عموم مردم توصیه میکند که آنچه نمیدانند را از آگاهان و نخبگان جامعه بپرسند: فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (سوره النحل آيه ۴۳ و سوره الانبياء آيه ۷)
۳- اندیشهای شیعی: آخوند خراسانی در کتاب «کفایه الاصول» فقه خود که مبنای اندیشه فقهی فقیهان معاصر است، اساس تقلید از مجتهدین را بر اصل بدیهی و فطری «رجوع الجاهل الی العالم» مبتنی دانسته است. (ص۴۶۴) دیگران نیز به آیه «نَفَر» ( سوره توبه، آیه ۱۲۲) و سیره ائمه اطهار (ع) در تشویق امثال «ابان بن تغلب» بر فتوا دادن و گرفتن معالم دین از امثال «یونس بن عبد الرحمن» و بناء عقلا، استناد جستهاند که بر اساس آن، رای نخبه و عالم، در دین و غیر دین، بر غیر عالم حجت و راهنماست.
آنکه به سه مقدمۀ مبنایی فوق باور داشته باشد، هر که باشد، چه دانشمند، چه مسلمان و چه شیعه اهل بیت (ع)، باید به این نتیجه رسیده باشد که علم و دین حکم میکند که باید قدر نخبگان جامعه را بدانیم و آنها را بر صدر نشانیم. تخریب نخبگان، فاسد و وابسته معرفی کردن آنها و تمجید از غیر نخبگان به دلیل تبعیت بی مبنا، جز مخالفت با اصول اساسی علم و دین و فقه شیعه نیست، چرا که تایید، صحت و میزان اعتبارِ مدعای هر کس وابسته به نظر همین نخبگان است.
جامعهای که بازار تهمت، افترا، تخریب و تعقیب نخبگان را در دستور کار مدیران و رسانههایش قرار دهد نه تنها در راستای جامعه علمی، اسلامی و شیعی قرار ندارد، که پایه ریز جامعهای جاهلی، غیر دینی و سکولار عوامانه است. بنابراین نه تنها باید از آراء و اندیشهها و نقد نخبگان جامعه استقبال کرد، بلکه باید در نقد خویش از آراء عالمان و نخبگان جامعه بهره برد و در صورت مشاهده مخالفت بخش عظیمی از نخبگان جامعه با اندیشه، باور و عملکرد خود، نه به آنها، که به خود شک کرد.