شرح نامه ۱۹

موضوع: حقوق مخالف

  زمینه‌شناسی نامه۱۹ :

در زمان حکومت امیر المومنین(ع) برخی از دهقانان از سختگیری عمر بن سَلَمه الارحبی که فرماندار حضرت بود به امام شکایت کردند. این افراد مسلمان نبودند بلکه آنگونه که از متن نامه بر می‌آید از مشرکین هم‌پیمان مسلمانان بودند و یا بنابر آیاتی که در ادامه نامه آورده شده ممکن است از اهل کتاب بوده باشند. در هر صورت امام برای فرماندار خود دستورالعملی نوشته و فرماندار خود را به رعایت حقوق شهروندی آنان توصیه می‌کند.

 

بَعْدُ فَإِنَّ دَهَاقِينَ أَهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ غِلْظَةً وَ قَسْوَةً وَ اِحْتِقَاراً وَ جَفْوَةً وَ نَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلاً لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْكِهِمْ وَ لاَ أَنْ يُقْصَوْا وَ يُجْفَوْا لِعَهْدِهِمْ فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اَللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ اَلشِّدَّةِ وَ دَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ اَلْقَسْوَةِ وَ اَلرَّأْفَةِ وَ اُمْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ اَلتَّقْرِيبِ وَ اَلْإِدْنَاءِ وَ اَلْإِبْعَادِ وَ اَلْإِقْصَاءِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ

اما بعد، كشاورزان شهر تو، از تو شکایت کرده‌اند. آنان از سختگيرى و سنگدلى و حقير شمردن و ستمگريت شكايت كرده‏اند. دقت کردم و آنان را به دليل مشرك بودنشان، شایسته نزديك شدن به تو نديدم. آنان نه در خور دور شدن و مورد ستم واقع شدن هستند، زيرا با ما داراى عهد و پيمان مى‏باشند. بنابراين جامه‌ای از نرمخویی با دامنی از سختگیری را شعار خود قرار ده و با آنان اعتدال بین سخت‌دلى و مهربانى را انتخاب كن. به خواست خدا در ميانشان به اعتدال رفتار كن، و حد متوسط بسيار دور كردن و بسيار نزديك كردن را برگزين.

اما بَعْدُ فَإِنَّ دَهَاقِينَ أَهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ، اما بعد، كشاورزان شهر تو، از تو شکایت کرده‌اند.

شاکی دهاقین هستند. دهاقین جمع دهقان است. اصل این واژه فارسی است و همان دهبان یا ارباب ملک و زمیندار هستند. امام شکایت آنان را مجاز و حق آنان دانسته است چون آنان را به جهت شکایت مذمت نفرموده بلکه به شکایت آنان ترتیب اثر داده و به آن رسیدگی کرده است. این نشان دهنده آن است که در نظام اسلامی همه اقشار جامعه حق اعتراض دارند و می‌توانند منتقد اعمال حکومت باشند ولو اینکه این افراد از قشر مرفه جامعه باشند و یا از نظر اعتقادی با مسلمانان هم سنخ نباشند و حتی مشرک یا اهل کتاب باشند.

غِلْظَةً وَ قَسْوَةً وَ اِحْتِقَاراً وَ جَفْوَةً، آنان از سختگيرى و سنگدلى و حقير شمردن و ستمگريت شكايت كرده‏ اند.

موضوع شکایت شاکیان از عُمال دولت امیر المومنین (ع) چهار زمینه بوده است. ۱) سختگیری نسبت به آنان. ۲) خشونت قلبی و بی‌رحمی و نشان ندادن ملاطفت در مورد آنان. ۳) تحقیر کردن افراد و در نظر نگرفتن احترام و شخصیت آنان. ۴) خیر و نیکی نرساندن به آنان. جفوه ضد نيكى یعنی نامهربانی و ستم است.

وَ نَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلاً لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْكِهِمْ، دقت کردم و آنان را به دليل مشرك بودنشان، شایسته نزديك شدن به تو نديدم.

به استناد آنچه در ادامه نامه در «تاریخ یعقوبی» آمده است و سید رضی در نهج البلاغه از ذکر آن خودداری کرده است، ظاهراً نظر مورد نظر امام، مطالعه در وضع این قوم و نظر اجتهادی قرآن کریم بوده است. چون امام فرموده است نظرت فی امرهم فما رأیت خیراً فلتکن منزلتک بین منزلتین و همینطور به چند مطلب از قرآن استشهاد می کنند که برخی از آن آیات علیه مخالفین اعتقادی است و برخی به نفع آنان. شیوه اجتهاد امام آموزه مهمی است برای همه کسانی که در فقه سیاسی اجتهاد می کنند که باید در حوادث واقعه چگونه به قرآن استدلال کنند و نباید به دلیل دشمنی که با مخالف خود دارند، تنها به آیات و روایات تامین کننده تمایلات خود، به صورت یک جانبه‌گرایانه استناد نکنند. چنانچه قرآن کریم هم می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ  شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى (مائده/۸) «ای مومنین برای خدا به داد برخیزید و به عدالت شهادت دهید و شمنی با قومی باعث نگردد که به عدالت عمل نکنید. به عدالت عمل کنید که به تقوا نزدیک تر است.»

امام به سه آیه علیه مخالفین اشتشهاد می کنند: آیه اول مربوط به کسانی است که هیچ سر سازشی با مسلمانان ندارند و در امور مختلف با آنان مخالفت می کنند، و اینکه باید آنها را خاضعانه وادار به پرداخت مالیات کرد. قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ (توبه/ ۲۹) آیه دوم این است که مومنان غیر مسلمانان را محرم اسرار خود نگیرید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ (ال‌عمران/۱۱۸) آیه سوم  این است که مومنان نباید یهود و نصارا را نزدیکان خود بدانند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. (مائده/۵۱)

وَ لاَ أَنْ يُقْصَوْا وَ يُجْفَوْا لِعَهْدِهِمْ، آنان نه در خور دور شدن و مورد ستم واقع شدن هستند، زيرا با ما داراى عهد و پيمان مى‏باشند.

دور ساختن و ستم کردن نیز به آنان روا نیست. چون آنان با نظام اسلامی عهد و پیمان دارند و بر طبق میثاقی که بین مردم و شهروندانش بسته شده باید حقوق آنها پرداخت شود و آنان از سرزمینشان طرد نگرند. طرد غیر قانونی افراد از مملکت خودشان و ظلم و ستم با آنها در قرآن مجوزی ندارد.

یکی از سیاست های حکومت ها نسبت به مخالفین و اقلیت های مخالف خود، اخراج آنان از سرزمنشان با زور یا ایجاد تنگنا و فشار است تا آنان عرصه را بر خود تنگ ببینند و خود سرزمین خود را ترک کنند و عملاً مجبور به مهاجرت از شهر و دیار خود شوند. قبح ظلم و ستم روشن است ولی هنوز گویی حرمت اجبار به مهاجرت، روشن نیست. به همین جهت بهتر است به این نکته پرداخته شود که قرآن کریم به شدت این سیاست را نسبت به مخالف محکوم و حرام دانسته و ضرورت مبارزه را برای از میان بردن این سیاست لازم دانسته است که می فرماید: الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿حج/۴۰﴾ « كسانى كه بناحق از خانه‏هايشان بيرون رانده شدند [آنها گناهى نداشتند] جز اينكه مى‏گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمى‏كرد صومعه‏ها و كليساها و كنيسه‏ها و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مى‏شود سخت ويران مى‏شد و قطعا خدا به كسى كه [دين] او را يارى مى‏كند يارى مى‏دهد چرا كه خدا سخت نيرومند شكست‏ناپذير است»

مبارزه و جنگ تنها با دو گروه از قرآن کریم مجاز است یکی کسانی که شروع به جنگ کنند و دیگر گروهی که مردم را از شهر و دیارشان اخراج کنند. حتی دوستی و همکاری با این دو گروه حرام است و فرقی در این نیست که این دو گروه گروه مردمی باشد یا سازمان دولتی. نه جریان مخالف حق دارد در یک نظام اسلامی سلاح علیه حکومت به کار برد و زمینه اخراج مسلمانان را از سرزمینشان فراهم کند و نه دولت حق دارد علیه مخالفینی که اقدام خلافی انجام نداده اند اقدام مسلحانه کند و یا زمینه های اخراج آنان را از سرزمینشان فراهم کند: لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ، إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿ممتحنه/۸و۹﴾

«خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده‏اند باز نمى‏دارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست مى‏دارد، فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مى‏دارد كه در [كار] دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه‏هايتان بيرون رانده و در بيرون‏ راندنتان با يكديگر همپشتى كرده‏اند و هر كس آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمگرانند.»

خدا از متدینین پیمان گرفته است که خون یکدیگر را نریزند و یکدیگر را از سرزمین خود اخراج نکنند اما علی رغم این پیمان آنان برای حفظ قدرت خویش همواره آن را زیر پا گذاشته اند: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لاَ تَسْفِكُونَ دِمَاءكُمْ وَلاَ تُخْرِجُونَ أَنفُسَكُم مِّن دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ، ثُمَّ أَنتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن يَأتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ ﴿بقره/۸۴و۸۵﴾

« و چون از شما پيمان محكم گرفتيم كه خون همديگر را مريزيد و يكديگر را از سرزمين خود بيرون نكنيد سپس [به اين پيمان] اقرار كرديد و خود گواهيد، [ولى] باز همين شما هستيد كه يكديگر را مى‏كشيد و گروهى از خودتان را از ديارشان بيرون مى‏رانيد و به گناه و تجاوز بر ضد آنان به يكديگر كمك مى‏كنيد و اگر به اسارت پيش شما آيند به [دادن] فديه آنان را آزاد مى‏كنيد با آنكه [نه تنها كشتن بلكه] بيرون كردن آنان بر شما حرام شده است »

خداوند برای جبران برخی از ضرر مالی کسانی که مجبور به مهاجرت شده اند حقی اقتصادی در نظر گرفته است و می فرماید: لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿حشر/۸﴾ «[اين غنايم نخست] اختصاص به بينوايان مهاجرى دارد كه از ديارشان و اموالشان رانده شدند خواستار فضل خدا و خشنودى [او] مى‏باشند و خدا و پيامبرش را يارى مى‏كنند اينان همان مردم درست كردارند.»

فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اَللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ اَلشِّدَّةِ،بنابراين جامه ای از نرمخویی با دامنی از سختگیری را شعار خود قرار ده.

امام با توجه این دو دسته آیات که یکی دوری کردن از کسانی است که قصد نابودی نظام را دارند و همپیمانی و عهدی که دولت اسلامی با شهروندان خود دارد متناسب با روش آنان برخوردی بین بین را به فرماندارد خود توصیه می کند که با پوششی از نرمی و شدت با آنان روبرو شو یعنی هم مواظب باش آنان ضربه نزنند و هم از جاده عدالت و مهربانی با آنان خارج نشو.

وَ دَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ اَلْقَسْوَةِ وَ اَلرَّأْفَةِ، و با آنان اعتدال بین سخت دلى و مهربانى را انتخاب كن.

سیاست چرخشی نسبت به آنان داشته باش. هم از تو شدت عمل ببینند و هم مهربانی، تا نه از مهربانی تو سوء استفاده کنند و نه شدت عمل تو آنان را به نظام اسلامی بدبین کند یا آنان را ناامید سازد.

وَ اُمْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ اَلتَّقْرِيبِ وَ اَلْإِدْنَاءِ وَ اَلْإِبْعَادِ وَ اَلْإِقْصَاءِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ، به خواست خدا در ميانشان به اعتدال رفتار كن، و حد متوسط بسيار دور كردن و بسيار نزديك كردن را برگزين.

به كار بردن نرمى و مهربانى و نزديك شدن با آن مردم، باعث مى‏شود كه در كار و زندگی كه مصلحت معاش آنان است، آرامش و اطمينان قلبى داشته باشند. از طرف ديگر، وقتى آن مهربانى و رأفت با قدرى سختگيرى و دور كردن آنان آميخته شود، فکر دشمنى و قصد تجاوز آنها، درهم شكسته مى‏شود. در این صورت هم شرّ احتمالی آنان دفع مى‏شود و هم آنان به زندگی روزمره خود می پردازند و هم دولت از شر توطئه های احتمالی آنان محفوظ می شود. این شیوه در سیاست خارجی و دیپلماسی هم می تواند کارآمد باشد به این معنا که نه با کشورهای بیگانه چنان نزدیک شویم که از این نزدیکی سوء استفاده کنند و حق و حقوق ملت را پایمال کنند و نه دشمن تراشی کنیم که نتوانیم آرامش لازم برای پیشرفت و توسعه خود را از داشته باشیم.

امیر المومنین (ع) در انتهای نامه که در تاریخ یعقوبی هم به صورت کامل آمده است به کارگزار خود در مورد آنان سه دستور العمل می افزایند: وَ فَرِّعهُم بِخَراجِهِم، وَ قَاتِل مَن وَرَائَهُم وَ ایَاکَ دِمَائَهُم وَ السَّلامُ از آنان خراج و مالیات بگیر، امنیت آنان را تأمین کن، از ریخته شدن خون آنان بپرهیز.

محمد نصر اصفهانی

نويسنده اين مباحث، از دانش آموختگان حوزه و دانشگاه بوده و در حوزه قرآن، نهج البلاغه، كلام جديد، اخلاق، تاريخ اسلام و سياست آثاري دارند.

مطالب مرتبط