به داد اسلام برسيد!! / به مناسبت ميلاد مبارك پيشوايان اسلام و تشيع
ما همه مسلمانیم، اما چه کسی میتواند ادعا کند که واقعا تسلیم خداست؟ ما همه موحدیم اما چه کسی میتواند ادعا کند که در او کفر و شرک و نفاق وجود ندارد؟ ما همه معتقد به انصاف و عدالتیم ولی چه کسی میتواند ادعا کند که اعمال او عادلانه و قضاوت او منصفانه است؟ ما همه به آخرت باور داریم ولی چه کسی میتواند ادعا کند که دنیا طلب نیست؟ ما همه اعتقاد داریم که نباید تابع هوای نفس بود ولی چه کسی میتواند ادعا کند که تابع هوای نفس نیست؟ همه ما معتقد هستیم که باید اسلام در صحنه زندگی مسلمانان نمود پیدا کند ولی چه کسی میتواند مدعی شود که چنین خواستی را میتواند به درستی مدیریت کند و محقق سازد؟ و…
بنابراين اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست در مسلمانی ماست. خداوند عالم، قادر مهربانِ مبرا از هر عیب، دیني معیوب در اختیار بشر نمیگذارد. هر عیب که هست یا از برداشت ما از آن اسلام حقیقی است و یا در عمل ماست. اگر در باورهایمان صادق باشیم، عمل ناپسندی است که ناشی از برداشتهای غیر قطعی و معیوب ما ناشی شده است و اگر صادق نباشیم آنها اعمالي است كه مبتنی بر هواهای نفسانی ماست و ما خود آن را به اسلام نسبت میدهیم. پس بپذیریم که دیانت ما آدمیان متوسط نسبی است و هیچ کس نمیتواند ادعا کند آنچه من از اسلام میفهمم و عمل میکنم عین اسلام است. همه عیوب، کاستیها، بد عهدیها و بد اخلاقیهایی که انجام میشود کار ماست نه کار دین. ما انسانهاي متوسطيم و هيچيك معصوم نيستيم. باورها، احساسات، خواستهها و رفتار ما با اسلام حقيقي فاصلهاي بسيار دارد.
شايد كسي به لحاظ نظري منكر اين بديهيات نباشد ولي آنكه عملا نقش مديريت اجتماعي را بر عهده دارد و اجازه نميدهد كه او را نقد كنند، امر به معروف و نهي از منكر نمايد، كافر به اين بديهيات اسلامي است. پس بیاییم واقعا اسلام را از مسلمانی تفکیک کنیم و بیش از این به نام دین تیشه به ریشه اسلام نزنیم. ما بنابر چه مستند شرعی یا عقلی اینگونه خود را به اسلام گره زدهایم، انتقاد به خود را انتقاد از اسلام معرفی میکنیم، معترضین به خود را معترض به اسلام و مقدسات اسلامی معرفی میکنیم. در محضر خداوند چگونه ضرباتی که اينگونه به اسلام زدهایم را پاسخگو خواهیم بود.
این روزها هنگامی که با بسياري از جوانان كه گفتگو میکنیم، خشم و نفرت آنان را نسبت به نحوه عملکرد سیاسی برخی رهبران متولي دين را در سخنان آنان به سرعت احساس میكنيم. زمانی که این حالت را با جوانان شاه ديده سالهای ۵۶ و ۵۷ مقایسه ميکنیم به نکات معناداری برميخوريم. آیا این غیر از نشان از دارد که اعمال ما در جامعه باعث دینگریزی بسياري از جوانان شده است. امیر المومنین علی (ع) در نامه ۲۷ نهج البلاغه میفرماید: لَقَدْ قَالَ لِی رَسُولُ اَللَّهِ (ص) إِنِّی لاَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لاَ مُشْرِکاً أَمَّا اَلْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اَللَّهُ بِإِیمَانِهِ وَ أَمَّا اَلْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اَللَّهُ بِشِرْکِهِ وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقِ اَلْجَنَانِ عَالِمِ اَللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَفْعَلُ مَا تُنْکِرُونَ. پیامبر (ص) به من گفت: که نه از امت مؤمنم بیمناکم و نه از مشرک، زیرا خدا مؤمن را بایمانش نگهدارد و مشرک را بشرکش خوار کند، ولى ترسم بر شما از آنکه درونی دوچهره دارد، گفتارش دلپسند و رفتاری زشت و ناپسند دارد. امام در اينجا اشاره به سياستهاي معاويه دارد كه ظاهرش اسلامي بود ولي عملكردش تفاوتي با قيصر روم نداشت. امام صادق (ع) میفرماید: کُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْنا. کافی، ۲، ص۷۷. مردم را با غیر زبان يعني با عمل خود به باور و تفكرات خود جذب کنید. عملكرد آدميان صداقت ادعاها را ثابت مي كند. عملکرد شما بايد به گونهای باشد که موجبات افتخار ما اهل بيت را فراهم كند نه اينكه مایه ننگ ما باشد. نکته اینجاست که مدعیان اسلام و تشيع کارنامه درخشانی از خود به جا نگذاشتند. اُفتِ کارآمدی و مشروعیت رفتاری در سالهاي اخير شیبی بسیار تند داشته است. این ناكارآمدي به ويژه در سياست داخلي و حقوق بشر و اقليتها و معترضين در میان نخبگان جامعه در ده سال اخیر بسیار كاهش داشته است و در دو سال گذشته بعضا غیر قابل تحمل بوده است.
در پاسخ به چرایی و چگونگی به وجود آمدن اين شرايط به راحتی میتوان بیگانگان و معاندان را متهم و مقصر شمرد، ميتوان جوانان و نخبگان را به بيبصيرتي و وابستگي به استكبار جهاني متهم كرد و يك سويه به قاضي رفت و با دهها اتهام ديگر راضي برگشت و خود محوري را ادامه داد، همانگونه که چنين کردهایم و میکنیم. اما این پاسخ حلال مشکلات نیست و ما را همچنان ناکارآمد در اقناع جوانان این مرز بوم نگاه ميدارد و استخوان لاي زخم ميماند.
چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید احساس میشود براي بسياري از جوانان و نخبگان متاسفانه رهبری، امام خمینی، قانون اساسی و اصل انقلاب تقدسی ندارد. این روند میرود تا به آخرین خاکریز نزدیک شده و خدای ناکرده از اسلام نیز عبور کند. آیا این شرایط بدتر از موضوع کاپیتالسیون نیست که امام خمینی گفت: «من اعلام خطر میکنم،ای ارتش ایران من اعلام خطر میکنم،ای سیاسیون ایران من اعلام خطر میکنم… و الله گناهکار است کسی که فریاد نکند.ای سران اسلام، به داد اسلام برسید [گریه حضار].ای علمای نجف، به داد اسلام برسید [گریه حضار].ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام [گریه شدید حضار
باید دست از ادعای عصمت برداشت، باید تا دیر نشده است با مسالمت و روندی آرام شرايطي فراهم كنيم كه عملکرد ما مورد نقد آزاد قرار گیرد. اگر از اداره درست کشور ناتوانیم و مردم ما را نمیپسندند یا خود را اصلاح کنیم یا کنار برویم. اگر با سماجت بر اشتباهات خود پای فشردیم و اقشار قابل توجهی از جامعه را بیشتر از این عصبانی کردیم، آینده به نفع هیچ کس نیست. اگر ما از قدرت کنار برويم يا كنار گذاشته شويم چه باك اگر اسلام و تشیع محبوب مردم بماند. چگونه ادعاي اسلام و تشيع ميكنيم و حاضریم زحمات چهارده قرنه تشیع و خون هزاران شهید این مکتب پايمال ما شود و به هر قیمتي باقی بمانيم . فروش اسلام و تشيع به دو روز حكومت چگونه با مسلماني قابل توجيه است؟